کد مطلب:234 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:373

احکام محتضر و اموات
(مسأله 567) مسلمانی را كه محتضر است (یعنی در حال جان دادن است) مرد باشد یا زن، بزرگ باشد یا كوچك، باید به پشت بخوابانند به گونه ای كه كف پاهای او به طرف قبله باشد، و اگر خواباندن او به این روش ممكن نباشد، بنابر احتیاط واجب تا اندازه ای كه ممكن باشد باید به این دستور عمل كنند. و چنانچه خواباندن او به این روش به هیچ قسم ممكن نباشد، به قصد احتیاط او را رو به قبله بنشانند و اگر آن نیز ممكن نـشود، باید به قصد احتیاط او را به پهلوی راست یا به پهلوی چپ رو به قبله بخوابانند.



(مسأله 568) احتیاط واجب آن است كه تا وقتی میّت را از محل احتضار حركت



[99]

نداده اند، رو به قبله باشد و همچنین تا زمانی كه غسل او تمام نشده، او را رو به قبله بخوابانند اگرچه او را از محل احتضار حركت داده باشند.



(مسأله 569) رو به قبله كردن محتضر بر هر مسلمان واجب است، ولی احتیاطاً اگر ممكن باشد، باید از خود او یا ولیّ او اذن بگیرند.



(مسأله 570) مستحب است شهادتین و اقرار به دوازده امام(علیهم السلام) و سایر عقاید حقّه را به كسی كه در حال جان دادن است به نحوی تلقین كنند كه بفهمد. و نیز مستحب است مطالبی را كه گفته شد، تا وقت مرگ تكرار كنند.



(مسأله 571) مستحب است این دعاها را به گونه ای به محتضر تلقین كنند كه بفهمد: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الْكَثیرَ مِنْ مَعاصیكَ وَاقْبَلْ مِنِّی الْیَسیرَ مِنْ طاعَتِكَ، یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیرَ وَیَعْفُو عَنِ الْكَثیرِ إقْبَلْ مِنِّی الْیَسیرَ وَاعْفُ عَنِّی الْكَثیرَ إنَّكَ أنْتَ الْعَفُوُّ الْغَفُورُ أَللّهُمَّ ارْحَمْنی فَإنَّكَ رَحیمٌ).



(مسأله 572) مستحب است كسی را كه سخت جان می دهد، اگر ناراحت نمی شود به جایی كه نماز می خوانده ببرند.



(مسأله 573) مستحب است برای راحت جان دادن محتضر، بر بالین او سوره های مباركه یس، صافّات و احزاب و آیة الكرسی و آیه پنجاه و چهارم سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره و بلكه هر چه از قرآن ممكن است را بخوانند.



(مسأله 574) تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چیز سنگین روی شكم او و بودن شخص جُنُب و حائض نزد او و همچنین حرف زدن زیاد و گریه كردن و تنها گذاشتن زنها نزد او مكروه است.





احكام بعد از مرگ



(مسأله 575) مستحب است بعد از مرگ دهان، چشمها و چانه میّت را ببندند و دست و پای او را دراز كنند و پارچه ای روی او بیندازند و اگر شب مرده است، در جایی كه مرده چراغ روشن كنند، و برای تشییع جنازه او مؤمنین را خبر كنند و در دفن او عجله نمایند ولی، اگر یقین به مردن او ندارند، باید صبر كنند تا مرگ او معلوم شود، و نیز اگر میّت حامله باشد و بچّه در شكم او زنده باشد، باید تدفین را به قدری عقب بیندازند كه



[100]

پهلوی چپ او را بشكافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند.





احكام غسل، كفن، نماز و دفن میّت



(مسأله 576) غسل، كفن، نماز و دفن مسلمان دوازده امامی بر هر مكلّفی واجب است، و اگر بعضی آن را انجام دهند، از دیگران ساقط می شود و چنانچه هیچ كس انجام ندهد، همه معصیت كرده اند. و بنابر احتیاط واجب، حكم مسلمانی هم كه دوازده امامی نیست همینطور است.



(مسأله 577) اگر كسی مشغول كارهای میّت شود، بر دیگران واجب نیست اقدام نمایند ولی، اگر او عمل را ناتمام بگذارد، باید دیگران آن را تمام كنند.



(مسأله 578) اگر انسان یقین كند كه دیگری مشغول كارهای میّت شده، واجب نیست به كارهای میّت اقدام كند ولی، اگر شك یا گمان داشته باشد، باید اقدام نماید، مگر این كه میّت در میان بستگان خود یا سایر مسلمانان باشد و آنها نیز از حال او با خبر باشند كه در این صورت گمان به این كه آنها اقدام كرده اند كافی است.



(مسأله 579) اگر كسی بداند غسل یا كفن یا نماز یا دفن میّت را باطل انجام داده اند، باید دوباره انجام دهد ولی، اگر گمان داشته باشد كه باطل بوده یا شك داشته باشد كه صحیح بوده یا نه، لازم نیست اقدام نماید. و همچنین اگر مسلمان غیر امامی را بستگانش مطابق مذهب خود غسل داده باشند كافی است.



(مسأله 580) برای غسل، كفن، نماز و دفن میّت، باید از ولیّ او اجازه بگیرند.



(مسأله 581) ولیّ زن كه در غسل، كفن، نماز و دفن او دخالت می كند، شوهر اوست و بعد از او، مردهایی كه از میّت ارث می برند مقدم بر زنهای آنها هستند و هر كدام كه در ارث بردن مقدم باشند، در این امر نیز مقدّمند.



(مسأله 582) اگر كسی بگوید من وصی یا ولیّ میّت هستم یا ولیّ میّت به من اجازه داده كه غسل، كفن و دفن او را انجام دهم، چنانچه شخص دیگری چنین ادعایی نكند، انجام كارهای میّت با اوست; اما اگر شخص دیگری نیز چنین ادعایی بكند، اگر به ادعای یكی اطمینان حاصل شود، او مقدم است وگرنه هر كدام بینّه داشته باشند، مقدم هستند.



(مسأله 583) اگر میّت برای غسل، كفن، دفن و نماز خود غیر از ولیّ كس دیگری را



[101]

معین كند، اجازه آن شخص كافی است و اجازه ولیّ لازم نیست، و كسی كه میّت او را برای انجام این اعمال معیّن كرده، واجب نیست این وصیّت را قبول كند ولی، اگر قبول كند باید به آن عمل نماید.





احكام غسل میّت



(مسأله 584) پس از پاك كردن میت از نجاست ظاهری واجب است میّت را سه غسل بدهند; بار اوّل با آبی كه با سِدر مخلوط باشد، بار دوم با آبی كه با كافور مخلوط باشد و بار سوم با آب خالص.



(مسأله 585) سِدر و كافور نباید به اندازه ای زیاد باشند كه آب را مضاف كنند، و همچنین نباید به اندازه ای كم باشند كه نگویند سدر و كافور با آب مخلوط شده است.



(مسأله 586) اگر سِدر و كافور به اندازه ای كه لازم است پیدا نشود، بنابر احتیاط واجب باید مقداری را كه به آن دسترسی دارند در آب بریزند.



(مسأله 587) اگر سدر و كافور یا یكی از آنها پیدا نشود یا استعمال آن جایز نباشد ـ مثل آن كه غصبی باشد ـ باید به جای هر كدام كه موجود نیست، میّت را با آب خالص غسل بدهند.



(مسأله 588) اگر كسی كه برای حجّ احرام بسته است پیش از تمام كردن سعی بین صفا و مَروه بمیرد و همچنین اگر در احرام عمره پیش از كوتاه كردن مو فوت كند، نباید او را با آب كافور غسل دهند بلكه به جای آن باید با آب خالص او را غسل بدهند.



(مسأله 589) كسی كه میّت را غسل می دهد، باید مسلمان دوازده امامی و عاقل باشد و مسائل غسل را نیز بداند یا دیگری در حین غسل به او آموزش بدهد، و بنابر احتیاط واجب، باید بالغ نیز باشد.



(مسأله 590) كسی كه میّت را غسل می دهد باید قصد قربت داشته باشد، یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند بجا آورد، و اگر به همین نیّت تا آخر غسلِ سوم باقی باشد كافی است و تجدید نیّت لازم نیست.



(مسأله 591) غسل بچّه مسلمان، اگرچه از زنا باشد، واجب است و غسل، كفن و دفن كافر و اولاد او جایز نیست. و كسی كه از كودكی دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ



[102]

شده، چنانچه پدر و مادر او یا یكی از آنان مسلمان باشند، باید او را غسل داد و اگر هیچ كدام از آنان مسلمان نباشند، غسل دادن او جایز نیست.



(مسأله 592) اگر بچه سقط شده چهار ماه یا بیشتر داشته باشد، باید او را غسل بدهند و اگر چهار ماه نداشته باشد، باید او را در پارچه ای بپیچند و بدون غسل دفن كنند.



(مسأله 593) اگر مرد، زن را و زن، مرد را غسل بدهد، غسل باطل است ولی، زن می تواند شوهر خود را غسل دهد و شوهر نیز می تواند زن خود را غسل دهد، اگرچه احتیاط مستحب آن است كه زن، شوهر خود و شوهر ، زن خود را غسل ندهد.



(مسأله 594) مرد می تواند دختر بچّه ای را كه سن او از سه سال بیشتر نیست غسل دهد و زن نیز می تواند پسر بچّه ای را كه سه سال بیشتر ندارد، غسل دهد.



(مسأله 595) اگر برای غسل دادن میّتی كه مرد است، مرد پیدا نشود، زنانی كه با او نسبت دارند و محرمند ـ مثل مادر، خواهر، عمه و خاله ـ یا به واسطه شیر خوردن با او محرم شده اند، می توانند او را غسل بدهند، و نیز اگر برای غسل میّت زن، زن دیگری نباشد، مردهایی كه با او نسبت دارند و محرمند یا به واسطه شیر خوردن با او محرم شده اند، می توانند از زیر لباس او را غسل دهند. و اگر جنس مخالف محرم هم پیدا نشود جنس مخالف نامحرم می تواند میّت را از زیر لباس غسل دهد.



(مسأله 596) اگر میّت و كسی كه او را غسل می دهد هر دو مرد یا هر دو زن باشند و یا نسبت به هم محرم باشند، جایز است كه غیر از عورت، جاهای دیگر میّت برهنه باشد.



(مسأله 597) نگاه كردن به عورت میّت حرام است و كسی كه او را غسل می دهد، اگر نگاه كند معصیت كرده ولی غسل باطل نمی شود.



(مسأله 598) اگر جایی از بدن میّت نجس باشد، باید آن جا را پیش از آن كه غسل بدهند آب بكشند و احتیاط مستحب آن است كه تمام بدن میّت پیش از شروع به غسل پاك باشد.



(مسأله 599) احتیاط واجب آن است كه تا غسل ترتیبی ممكن است، میّت را غسل ارتماسی ندهند. و احتیاط مستحب آن است كه در غسل ترتیبی هیچ یك از سه قسمت بدن را در آب فرو نبرند بلكه آب را روی آن بریزند.



(مسأله 600) لازم نیست كسی را كه در حال حیض یا در حال جنابت مرده غسل



[103]

حیض یا غسل جنابت بدهند بلكه همان غسل میّت برای او كافی است.



(مسأله 601) جایز نیست كه برای غسل دادن میّت مزد بگیرند ولی، مزد گرفتن برای كارهای مقدماتی غسل (مثل شستشو و تطهیر) حرام نیست.



(مسأله 602) اگر آب پیدا نشود یا استعمال آن مانعی داشته باشد، باید به عوض هر غسل، یك بار میّت را تیمّم دهند.

(مسأله 603) كسی كه میّت را تیمّم می دهد، می تواند در صورت امكان دست میّت را بر زمین بزند و به صورت و پشت دستهای او بكشد، و احتیاطاً تیمّم دهنده نیز باید با دست خود، میّت را تیمّم بدهد.



(مسأله 604) شهیدی كه در میدان جنگ و در معركه، پیش از آن كه به سراغ او بیایند به شهادت رسیده و جان داده است، غسل و كفن ندارد و باید او را با لباسهای خود بدون غسل دفن كنند، چه جنگ در زمان امام(علیه السلام) و به اذن و اجازه امام(علیه السلام)باشد و چه برای دفاع از اسلام و كشور اسلامی به شهادت رسیده باشد.





احكام حُنوط



(مسأله 605) واجب است بعد از غسل، مواضع سجده میّت را حنوط كنند، یعنی به پیشانی و كف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او كافور بمالند، و مستحب است بر سر بینی میّت نیز كافور بمالند. و باید كافور ساییده و تازه باشد و اگر به واسطه كهنه بودن، عطر آن از بین رفته باشد كفایت نمی كند.



(مسأله 606) در حنوط میّت، مراعات ترتیب بین اعضای سجده لازم نیست، اگرچه مستحب است اوّل كافور را به پیشانی میّت بمالند.



(مسأله 607) بهتر آن است كه میّت را پیش از كفن كردن حنوط نمایند، اگرچه در بین كفن كردن و بعد از آن نیز، حنوط كردن مانعی ندارد.



(مسأله 608) اگر كسی كه برای حجّ احرام بسته است پیش از تمام كردن سعی بین صفا و مروه بمیرد، حنوط كردن او جائز نیست، و نیز اگر در احرام عمره پیش از آن كه موی خود را كوتاه كند بمیرد، نباید او را حنوط كنند.



(مسأله 609) زنی كه شوهر او مرده و هنوز عدّه او تمام نشده، اگرچه حرام است



[104]

خود را خوشبو كند ولی، چنانچه بمیرد حنوط او واجب است.



(مسأله 610) مكروه است میّت را با مُشك و عنبر و عود و عطرهای دیگر خوشبو كنند یا برای حنوط، آنها را با كافور مخلوط نمایند.



(مسأله 611) مستحب است قدری از تربت حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) را با كافور مخلوط كنند ولی، باید از آن كافور به جاهایی كه بی احترامی می شود نرسانند و نیز باید تربت به قدری زیاد نباشد كه وقتی با كافور مخلوط شد، دیگر به آن كافور نگویند.



(مسأله 612) اگر كافور به اندازه غسل و حنوط نباشد، بنابر احتیاط واجب باید غسل را مقدّم دارند، و اگر كافور برای هفت عضو كفایت نكند، بنابر احتیاط واجب باید پیشانی را مقدّم بدارند.



(مسأله 613) مستحب است دو چوب تَر و تازه در قبر همراه میّت بگذارند.





احكام كفن میّت



(مسأله 614) میّت مسلمان را باید با سه پارچه كه آنها را لنگ، پیراهن و سرتاسری می گویند كفن نمایند.



(مسأله 615) لنگ باید اطراف بدن را از ناف تا زانو بپوشاند و بهتر آن است كه از سینه تا روی قدم برسد. و بنابر احتیاط واجب، پیراهن باید از سر شانه تا نصف ساق پا را كاملاً بپوشاند و درازی سرتاسری باید به قدری باشد كه بستن دو سرِ آن ممكن باشد و پهنای آن باید به اندازه ای باشد كه یك طرف آن روی طرف دیگر قرار گیرد.



(مسأله 616) آن مقدار از لنگ كه از ناف تا زانو را می پوشاند و آن مقدار از پیراهن كه از شانه تا نصف ساق را می پوشاند، مقدار واجب كفن است و آنچه بیشتر از این مقدار باشد ـ كه در مسأله قبل گفته شد ـ مقدار مستحب كفن می باشد.



(مسأله 617) اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند كه بیشتر از مقدار واجب كفن را كه در مسأله قبل گفته شد از سهم آنان بردارند، اشكال ندارد. و احتیاط واجب آن است كه بیشتر از مقدار واجب كفن و همچنین مقداری را كه احتیاطاً لازم است، از سهم وارثی كه بالغ نشده برندارند.



(مسأله 618) اگر كسی وصیّت كرده باشد كه مقدار مستحب كفن را ـ كه در دو مسأله



[105]

قبل گفته شد ـ از ثلث مال او بردارند یا وصیّت كرده باشد كه ثلث مال را به مصرف خود او برسانند ولی مصرف آن را معین نكرده باشد یا فقط مصرف مقداری از آن را معین كرده باشد، می توانند مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند.



(مسأله 619) اگر میّت وصیّت نكرده باشد كه كفن را از ثلث مال او بردارند، می توانند به نحو متعارفی كه لایق شأن میّت باشد، كفن و چیزهای دیگری را كه از واجبات دفن است، از اصل مال او بردارند.



(مسأله 620) كفن زن بر عهده شوهر است، اگرچه خود زن دارای اموال باشد و همچنین اگر زن را به شرحی كه در كتاب طلاق گفته می شود طلاق رجعی بدهند و پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، شوهر باید كفن او را بدهد، و چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولیّ شوهر باید از مال او كفن زن را بدهد.



(مسأله 621) كفن میّت بر خویشان او واجب نیست، اگرچه مخارج او در حال حیات بر آنان واجب باشد.



(مسأله 622) احتیاط واجب آن است كه هر یك از سه پارچه كفن به قدری نازك نباشند كه بدن میّت از زیر آن پیدا باشد.



(مسأله 623) كفن كردن با مال غصبی هر چند كفن دیگری نیز پیدا نشود، جایز نیست. و چنانچه كفن میّت غصبی باشد و صاحب آن راضی نباشد، باید آن را از تن میّت بیرون آورند، اگرچه او را دفن كرده باشند و همچنین جایز نیست با پوست مردار او را كفن كنند.



(مسأله 624) كفن كردن میّت با چیز نجس و با پارچه ابریشمی خالص، جایز نیست ولی، در حال ناچاری اشكال ندارد. و احتیاط واجب آن است كه با پارچه طلا باف نیز مگر در حال ناچاری، میّت را كفن نكنند.



(مسأله 625) كفن كردن با پارچه ای كه از پشم یا موی حیوان حرام گوشت تهیه شده، در حال اختیار جایز نیست ولی، اگر پوست حیوان حلال گوشت را به نحوی درست كنند كه به آن جامه گفته شود، می توان میّت را با آن كفن كرد، و همچنین اگر كفن از مو و پشم حیوان حلال گوشت باشد اشكال ندارد، اگرچه احتیاط آن است كه با این دو نیز كفن نكنند.



[106]

(مسأله 626) اگر كفن میّت با نجاست خود او یا با نجاست دیگری نجس شود، چنانچه كفن ضایع نمی شود، باید مقدار نجس شده را بشویند یا ببُرند ولی، اگر میّت را در قبر گذاشته باشند، بهتر است كه مقدار نجس شده را ببرند بلكه اگر بیرون آوردن میّت اهانت به او باشد، بریدن آن واجب می شود و اگر شستن یا بریدن آن ممكن نباشد، در صورتی كه عوض كردن آن ممكن باشد، باید عوض نمایند.



(مسأله 627) اگر كسی كه برای حجّ یا عمره احرام بسته بمیرد، باید مثل دیگران كفن شود و پوشاندن سر و صورت او ـ كه در حال احرام باید برهنه باشند ـ اشكال ندارد.





احكام نماز میّت



(مسأله 628) نماز خواندن بر میّت مسلمان، اگرچه بچّه باشد واجب است ولی، باید پدر و مادر آن بچّه یا یكی از آنان، مسلمان باشند و شش سال بچّه تمام شده باشد.



(مسأله 629) نماز میّت باید بعد از غسل و حنوط و كفن كردن او خوانده شود و اگر پیش از آنها یا در بین آنها بخوانند، اگرچه از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد، كافی نیست.



(مسأله 630) كسی كه می خواهد نماز میّت بخواند، لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمّم باشد و بدن و لباس او پاك باشد; و اگر لباس او غصبی نیز باشد اشكال ندارد، اگرچه احتیاط مستحب آن است كه تمام چیزهایی را كه در نمازهای دیگر لازم است، رعایت كند.



(مسأله 631) كسی كه بر میّت نماز می خواند، باید رو به قبله باشد، و نیز واجب است میّت را مقابل او به گونه ای به پشت بخوابانند كه سر میّت به طرف راست و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد.



(مسأله 632) مكان نمازگزار باید از جای میّت پایین تر یا بلندتر نباشد ولی، پستی و بلندی مختصر اشكال ندارد. و نیز به احتیاط واجب، مكان نمازگزار باید غصبی نباشد.



(مسأله 633) نمازگزار نباید از میّت دور باشد ولی، كسی كه نماز میّت را به جماعت می خواند اگر از میّت دور باشد، چنانچه صفها به یكدیگر متصل باشند اشكال ندارد.



(مسأله 634) نمازگزار باید مقابل میّت بایستد ولی اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف میّت بگذرد، نماز كسانی كه مقابل میّت نیستند اشكال



[107]

ندارد.



(مسأله 635) نباید بین میّت و نمازگزار پرده و دیوار یا چیز دیگری مانند اینها فاصله باشد ولی، اگر میّت در تابوت و مانند آن باشد، اشكال ندارد.



(مسأله 636) در وقت خواندن نماز، باید عورت میّت پوشیده باشد، و اگر كفن كردن او ممكن نباشد، باید عورت او را حتّی با تخته و آجر و مانند اینها بپوشانند.



(مسأله 637) نماز میّت را باید ایستاده و به قصد قربت خواند و هنگام نیّت، باید میّت را معین كرد، مثلاً نیّت كند: «بر این میّت نماز می خوانم قربةً اِلی الله».



(مسأله 638)اگر كسی نباشد كه بتواند ایستاده نماز میّت را بخواند، می توان نشسته بر او نماز خواند.



(مسأله 639) اگر میّت وصیّت كرده باشد كه شخص معینی بر او نماز بخواند، اجازه گرفتن از ولی او واجب نیست.



(مسأله 640) مكروه است بر میّت چند مرتبه نماز بخوانند ولی، اگر میّت اهل علم و تقوی باشد، این عمل مكروه نیست.



(مسأله 641) اگر میّت را عمداً یا از روی فراموشی یا به جهت عذری بدون نماز دفن كنند یا بعد از دفن معلوم شود نمازی كه بر او خواند شده باطل بوده است، واجب است تا وقتی كه جسد او از هم نپاشیده با شرط هایی كه برای نماز میّت گفته شد، به قبر او نماز بخوانند.





دستور نماز میّت



(مسأله 642) نماز میّت پنج تكبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تكبیر به این ترتیب بگوید كافی است:



بعد از نیّت و گفتن تكبیر اوّل بگوید: «اَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» و بعد از تكبیر دوم بگوید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد» و بعد از تكبیر سوم بگوید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ» و بعد از تكبیر چهارم، اگر میّت مرد است بگوید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیِّتِ» و اگر زن است بگوید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتِ» و بعد تكبیر پنجم را بگوید.



و بهتر است بعد از تكبیر اوّل بگوید: «اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ وَأشْهَدُ أنَّ



[108]

مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ أرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَنَذیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ» و بعد از تكبیر دوم بگوید: «أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبارِكْ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد كَأفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهیمَ وَآلِ إبْراهیمَ إنَّكَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمیـعِ الأنْبیاءِ وَالْمُرْسَلینَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقینَ وَجَمیـعِ عِبادِ اللهِ الصّالِحینَ» و بعد از تكبیر سوم بگوید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأحْیاءِ مِنْهُمْ وَالأمْواتِ تابِـعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ إنَّكَ مُجیبُ الدَّعَواتِ إنَّكَ عَلی كُلِّ شَیء قَدیرٌ» و بعد از تكبیر چهارم، اگر میّت مرد باشد بگوید: «اَللّهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ أمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وَأنْتَ خَیْرُ مَنْزول بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْراً وَأنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّا أللّهُمَّ إنْ كانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إحْسانِهِ وَإنْ كانَ مُسیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ أللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ فی أعْلی عِلّیّینَ واخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الْغابِرینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ» و بعد تكبیر پنجم را بگوید. ولی، اگر میّت زن باشد، بعد از تكبیر چهارم بگوید: «اَللّهُمَّ إنَّ هذِهِ أمَتُكَ وَابْنَةُ عَبْدِكَ وَابْنَةُ أمَتِكَ نَزَلَتْ بِكَ وَأنْتَ خَیْرُ مَنْزول بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا أللّهُمَّ إنْ كانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إحْسانِها وَإنْ كانَتْ مُسیئَةً فَتَجَاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها أللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَكَ فی أعْلی عِلّیّینَ واخْلُفْ عَلی أهْلِها فی الْغابِرینَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِكَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ».



(مسأله 643) باید تكبیرها و دعاها را به گونه ای پشت سر هم بخوانند كه نماز از صورت خود خارج نشود.



(مسأله 644) كسی كه نماز میّت را به جماعت می خواند، باید تكبیرها و دعاهای آن را نیز بخواند.





مستحبات نماز میّت



(مسأله 645) چند چیز در نماز میّت مستحب است:



اوّل: كسی كه نماز میّت می خواند، دارای وضو، غسل یا تیمّم باشد. و احتیاط مستحب آن است كه در صورتی تیمّم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد یا بترسد كه اگر وضو بگیرد یا غسل كند، به نماز میّت نرسد. دوم: اگر میّت مرد باشد، امام جماعت یا كسی كه به طور فُرادی به او نماز می خواند مقابل وسط قامت او بایستد واگر زن باشد، مقابل سینه او بایستد. سوم: با پای برهنه نماز بخواند. چهارم: در هر تكبیر دست ها را تا



[109]

مقابل گوش بلند كند. پنجم: فاصله او با میّت به قدری كم باشد كه اگر باد لباس او را حركت دهد، به جنازه برسد. ششم: نماز میّت را به جماعت بخواند. هفتم: امام جماعت تكبیر و دعاها را بلند بخواند و كسانی كه با او نماز می خوانند آهسته بخوانند. هشتم: در جماعت، مأموم اگرچه یك نفر باشد، پشت سر امام بایستد. نهم: نمازگزار به میّت و مؤمنین زیاد دعا كند. دهم: پیش از نماز سه مرتبه بگوید: «اَلصَّلاة». یازدهم: نماز را در جایی بخواند كه مردم برای نماز میّت بیشتر به آن جا می روند. دوازدهم: زن حائض اگر نماز میّت را به جماعت می خواند، در صفی تنها بایستد.



(مسأله 646) خواندن نماز میّت در مساجد مكروه است ولی، در مسجدالحرام مكروه نیست.





احكام دفن



(مسأله 647) واجب است میّت را به گونه ای در زمین دفن كنند كه بوی او بیرون نیاید و درندگان نیز نتوانند بدن او را بیرون آورند، و در صورتی كه ترس از درنده و نزدیك شدن انسانی كه از بوی میّت اذیت شود در بین نباشد، اقوی كفایت تنها عنوان دفن در زمین است، اگرچه احتیاط مستحب آن است كه گودی قبر به همان اندازه مذكور در بالا باشد و اگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محكم كنند.



(مسأله 648) اگر دفن میّت در زمین ممكن نباشد، می توانند او را به جای دفن، در بنا یا تابوت بگذارند.



(مسأله 649) میّت را باید در قبر به پهلوی راست به گونه ای بخوابانند كه جلوی بدن او به طرف قبله باشد.



(مسأله 650) اگر كسی در كشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نشود و بودن او در كشتی نیز مانعی نداشته باشد، باید صبر كنند تا به خشكی برسند و او را در زمین دفن كنند و گر نه، باید او را در كشتی غسل بدهند و حنوط و كفن كنند و پس از خواندن نماز میّت، چیز سنگینی به پای او ببندند و به دریا بیندازند یا او را در خمره گذاشته و در آن را ببندند و به دریا بیندازند. و اگر ممكن است باید او را در جایی بیندازند كه فوراً طعمه



[110]

حیوانات نشود.



(مسأله 651) اگر بترسند كه دشمن، قبر میّت را بشكافد و بدن او را بیرون آورد و گوش یا بینی یا اعضای دیگر او را ببرد، چنانچه ممكن باشد باید به نحوی كه در مسأله پیش گفته شد او را به دریا بیندازند.



(مسأله 652) هزینه انداختن در دریا و هزینه محكم كردن قبر میّت را در صورتی كه لازم باشد، باید از اصل مال میّت بردارند.



(مسأله 653) اگر زن كافر بمیرد و بچّه در شكم او مرده باشد، چنانچه پدر بچّه مسلمان باشد، باید زن را در قبر به پهلوی چپ و پشت به قبله بخوابانند تا روی بچّه به طرف قبله باشد بلكه اگر هنوز روح نیز به بدن طفل داخل نشده باشد، بنابر احتیاط واجب باید به همین دستور عمل كنند.



(مسأله 654) دفن مسلمان در قبرستان كفار و دفن كفار در قبرستان مسلمانان جایز نیست.



(مسأله 655) دفن مسلمان در جایی كه بی احترامی به او باشد، مانند جایی كه خاكروبه و كثافات در آن می ریزند، جایز نیست.



(مسأله 656) میّت را نباید در جای غصبی دفن كنند و دفن كردن او در جایی كه برای غیر دفن كردن وقف شده و در مسجد، اگر موجب ضرر به مسلمانان یا مزاحم نماز آنان باشد، جایز نیست بلكه، اقوی آن است كه اصلاً در مسجد دفن نكنند. و تدفین در زمینی كه، مثل مسجد، برای غیر دفن كردن وقف شده جایز نیست.



(مسأله 657) دفن میّت در قبر مرده دیگر، اگر موجب نبش قبر شود جایز نیست.



(مسأله 658) چیزی كه از میّت جدا می شود، اگرچه مو، ناخن و دندان او باشد، باید با او دفن شود و اگر موجب نبش شود، احتیاط آن است كه جدا دفن شود و نیز دفن ناخن و دندانی كه در حال حیات از انسان جدا می شود مستحب است.



(مسأله 659) اگر كسی در چاه بمیرد و بیرون آوردن او ممكن نباشد، باید درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند و در صورتی كه چاه مال غیر باشد، باید به نحوی او را راضی كنند.



(مسأله 660) اگر بچّه در رحم مادر بمیرد و ماندن او در رحم برای مادر خطر داشته



[111]

باشد، باید به آسانترین راه او را بیرون آورند. و چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند، اشكال ندارد ولی، باید شوهرش اگر اهل فن است یا زنی كه اهل فن باشد و اگر ممكن نیست مرد محرمی كه اهل فن باشد و اگر آن هم ممكن نشود، مرد نامحرمی كه اهل فن باشد، بچّه را بیرون بیاورد و در صورتی كه آن نیز پیدا نشود، كسی كه اهل فن نباشد می تواند بچّه را بیرون آورد.



(مسأله 661) هرگاه مادر بمیرد و بچّه در شكم او زنده باشد، اگرچه امید به زنده ماندن طفل نداشته باشند، باید به وسیله كسانی كه در مسأله پیش گفته شد، از هر طرفی كه بچّه سالم بیرون می آید، بچّه را بیرون آورند و دوباره آن جا را بدوزند. ولی، اگر بین شكافتن پهلوی چپ و راست در سالم بودن بچّه فرقی نباشد، احتیاط واجب آن است كه بچّه را از پهلوی چپ بیرون آورند.





مستحبات دفن



(مسأله 662) خوب است به امید آن كه مطلوب پروردگار باشد، قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود كنند و میّت را در نزدیك ترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن كه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد; مثل آن كه افراد خوب در آن جا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آن جا بروند. و نیز مستحب است جنازه را در چند متری قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه كم كم نزدیك قبر ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر كنند و اگر میّت مرد است، در دفعه سوم به گونه ای او را زمین بگذارند كه سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم او را از طرف سر وارد قبر نمایند. و اگر زن است، در دفعه سوم به طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند. و در موقع وارد كردن، پارچه ای روی قبر بگیرند و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بیرون آورند و وارد قبر كنند و دعاهایی را كه دستور داده شده، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن كه میّت را در لحد گذاشتند، گره های كفن را باز كنند و صورت میّت را روی خاك بگذارند، و بالشی از خاك زیر سر او بسازند و پشت میّت، خشت خام یا كلوخی بگذارند كه میّت به پشت برنگردد، و پیش از آن كه لحد را بپوشانند، دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را با قوت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را



[112]

نزدیك گوش او ببرند و به شدّت حركتش دهند و سه مرتبه بگویند: «اِسْمَعْ إفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جای فلان، اسم میّت و پدر او را بگویند; مثلاً اگر اسم میّت محمد و اسم پدر او علی است، سه مرتبه بگویند: «اِسْمَعْ إفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلی» و پس از آن بگویند: «هَلْ أنْتَ عَلی الْعَهْدِ الَّذی فارَقْتَنا عَلَیهِ مِنْ شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّداً(صلی الله علیه وآله)عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیّینَ وَخاتَمُ الْمُرْسَلینَ وَأنَّ عَلیّاً(علیه السلام)أمیرُالْمُؤْمِنینَ وَسَیِّدُ الْوَصیّینَ وَإمامٌ افْتَرَضَ اللهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالَمینَ وَأنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسَی بْنَ جَعْفَر وَعَلِیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلِیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسَنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ المَهْدیَّ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَّتُكَ أئِمَّةُ هُدیً أبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد ادامه دهد: «إذا أتاكَ الْمَلَكانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللهِ تَبارَكَ وَتَعالی وَسَألاكَ عَنْ رَبِّكَ وَعَنْ نَبِیِّكَ وَعَنْ دینِكَ وَعَنْ كِتابِكَ وَعَنْ قِبْلَتِكَ وَعَنْ أئِمَّتِكَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فی جَوابِهِما: اللهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ(صلی الله علیه وآله)نَبیّی وَالاْسْلامُ دینی وَالْقُرْآنُ كِتابی وَالْكَعْبَةُ قِبْلَتی وَأمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ أبی طالِب(علیه السلام) إمامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُجْتَبی(علیه السلام)إمامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الْشَّهیدُ بِكَرْبَلاءِ(علیه السلام)إمامی وَعَلِیٌّ زَیْنُ الْعابِدینَ(علیه السلام)إمامی وَمُحَمَّدٌ الْباقِرُ(علیه السلام)إمامی وَجَعْفَرٌ الصّادِقُ(علیه السلام) إمامی وَمُوسَی الْكاظِمُ(علیه السلام)إمامی وَعَلِیٌّ الرِّضا(علیه السلام)إمامی وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ(علیه السلام) إمامی وَعَلِیٌّ الْهادی(علیه السلام)إمامی وَالْحَسَنُ الْعَسْكَریُّ(علیه السلام)إمامی وَالْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ(علیه السلام)إمامی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْه



[113]

(مسأله 663) خوب است به امید این كه مطلوب پروردگار باشد، كسی كه میّت را در قبر می گذارد، با طهارت و سر و پای برهنه باشد، و از طرف پای میّت از قبر بیرون بیاید وغیر از خویشان میّت، كسانی كه حاضرند با پشت دست خاك بر قبر بریزند و بگویند «اِنّا للهِ وَإنّا إلَیْهِ راجِعُونَ» و اگر میّت زن باشد، كسی كه با او محرم می باشد و اگر محرمی نباشد، خویشانش او را در قبر بگذارند.

(مسأله 664) مستحب است انسان در حال سلامتی، كفن و سِدر و كافور خود را تهیّه كند.



(مسأله 665) خوب است به امید این كه مطلوب پروردگار باشد، قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند كنند و نشانه ای روی آن بگذارند كه اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب، كسانی كه حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتان را باز كرده در خاك فرو برند و هفت مرتبه سوره مباركه «اِنّا أنْزَلْناهُ» را بخوانند و برای میّت طلب آمرزش كنند و این دعا را بخوانند: «اَللّهُمَّ جافِ الاْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ إلَیْكَ رُوحَهُ وَلَقِّهِ مِنْكَ رِضْواناً وَأسْكِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ ما تُغْنیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ».



(مسأله 666) مستحب است پس از رفتن كسانی كه تشییع جنازه كرده اند، وَلیّ میّت یا كسی كه از طرف ولیّ اجازه دارد، دعاهایی را كه دستور داده شده به میّت تلقین كند.



(مسأله 667) بعد از دفن میّت، مستحب است صاحبان عزا را سرسلامتی دهند ولی، اگر مدّتی از دفن گذشته باشد كه به واسطه سرسلامتی دادن، مصیبت به خاطر آنان بیاید، ترك آن بهتر است. و نیز مستحب است تا سه روز برای اهل خانه میّت غذا بفرستند، وغذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.



(مسأله 668) مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر كند و هر وقت میّت را یاد می كند، «اِنّا للهِ وَاِنّا إلَیْهِ راجِعُونَ» بگوید و برای میّت قرآن بخواند، و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.



(مسأله 669) جایز نیست انسان در مرگ كسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.



(مسأله 670) پاره كردن یقه در مرگ كسی غیر از پدر و برادر جایز نیست.



[114]

(مسأله 671) اگر مرد در مرگ زن یا فرزند، یقه یا لباس خود را پاره كند یا اگر زن در عزای میّت صورت خود را به گونه ای بخراشد كه خون بیاید یا موی خود را بكند، باید یك بنده آزاد كند یا ده فقیر را غذا دهد و یا آنها را بپوشاند، و اگر نتواند، باید سه روز روزه بگیرد بلكه اگر خون نیز نیاید، بنابر احتیاط واجب باید به این دستور عمل نماید.



(مسأله 672) احتیاط واجب آن است كه در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند نكند.





نماز وحشت



(مسأله 673) مستحب است در شب اوّل قبر، دو ركعت نماز وحشت برای میّت بخوانند و دستور آن این است كه در ركعت اوّل بعد از حمد یك مرتبه «آیة الكرسی» و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره «اِنّا أَنْزَلْناهُ» (قدر) بخوانند و بعد از سلام بگویند: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَابْعَثْ ثَوابَهَا إلَی قَبْرِ فُلان» و به جای كلمه فلان، اسم میّت را بگویند.



(مسأله 674) نماز وحشت را در هر موقع از شب اوّل قبر می توان خواند ولی، بهتر است در اوّل شب بعد از نماز عشا خوانده شود.



(مسأله 675) اگر بخواهند میّت را به شهر دوری ببرند یا به جهت دیگری دفن او تأخیر بیفتد، باید نماز وحشت را تا شب اوّل قبر او تأخیر بیندازند.





احكام نبش قبر



(مسأله 676) نبش قبر مسلمان (یعنی شكافتن قبر او) اگرچه طفل یا دیوانه باشد حرام است، ولی اگر بدنش از بین رفته و خاك شده باشد، اشكال ندارد.



(مسأله 677) نبش قبر امام زاده ها، شهدا، علماء و صُلَحا، اگرچه سالها بر آن گذشته باشد، در صورتی كه زیارتگاه باشد حرام است بلكه، اگر زیارتگاه نیز نباشد، بنابر احتیاط واجب نباید آن را نبش كرد.



(مسأله 678) شكافتن قبر در چند مورد حرام نیست:



اوّل: آن كه میّت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالك زمین راضی نشود كه در آن جا بماند. دوم: آن كه كفن یا چیز دیگری كه با میّت دفن شده، غصبی باشد و صاحب آن



[115]

راضی نشود كه در قبر بماند، و یا چیزی از مال خود میّت كه به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند كه آن چیز در قبر بماند ولی، اگر چیز مختصری از مال او كه به ورثه به ارث رسیده ـ مانند انگشتر و نحو آن ـ با او دفن شده باشد، در جواز نبش برای در آوردن آن تأمل و اشكال است، خصوصاً اگر اجحاف بر ورثه نباشد. و اگر وصیّت كرده باشد كه دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن كنند، در صورتی كه وصیّتش بیشتر از یك سوم مال او نباشد، برای بیرون آوردن آنها نمی توانند قبر را بشكافند. سوم: آن كه میّت بی غسل یا بی كفن دفن شده باشد یا بفهمند كه غسل او باطل بوده یا به غیر دستور شرع كفن شده یا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته باشند. چهارم: آن كه برای ثابت شدن حقّی بخواهند بدن میّت را ببینند. پنجم: آن كه میّت را در جایی كه بی احترامی به اوست، مثل قبرستان كفار، یا جایی كه كثافات و خاكروبه می ریزند دفن كرده باشند. ششم: آن كه برای یك مطلب شرعی كه اهمیت آن از شكافتن قبر بیشتر است قبر را بشكافند; مثلاً بخواهند بچّه زنده را از شكم زن حامله ای كه او را دفن كرده اند بیرون آورند. هفتم: آن كه بترسند درنده ای بدن میّت را پاره كند یا سیل او را ببرد یا دشمن او را بیرون آورد. هشتم: آن كه بخواهند قسمتی از بدن میّت را كه با او دفن نشده، دفن كنند ولی، احتیاط واجب آن است كه آن قسمت از بدن را به گونه ای در قبر بگذارند كه بدن میّت دیده نشود.